جدول جو
جدول جو

معنی گنج پرست - جستجوی لغت در جدول جو

گنج پرست
(چَ فُ)
که گنج پرستد و دوستدار گنج. عاشق گنج. گنج دوست:
لرزلرزان چو دزد گنج پرست
در کمرگاه او کشیدم دست.
نظامی
لغت نامه دهخدا
گنج پرست
آنکه بگنج علاقه تمام دارد دوستدار گنج: لرز لرزان چو دزد گنج پرست در کمر گاه او کشیدم دست. (نظامی)
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گل پرست
تصویر گل پرست
(دخترانه)
دوستدار گل
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از تن پرست
تصویر تن پرست
تن پرور، تنبل، خوش گذران
فرهنگ فارسی عمید
(نَ / نِ بَ)
عاشق گل. دوستدارندۀ گل. کسی که گل را بسیار دوست دارد. آنکه به پرورش گل اهتمام فراوان دارد:
نگه کرد دستان ز تخت بلند
بپرسید کاین گل پرستان که اند.
فردوسی.
باغ بتخانه گشت و گلبن بت
باده خواران گل پرست شمن.
فرخی.
گلبن پرند لعل همی برکشد بسر
باران گل پرست همی گسترد نثار.
فرخی.
باغ گردد گل پرست و راغ گردد لاله گون
باد گردد مشکبوی و ابر مرواریدبار.
فرخی.
چو سرو سهی دستۀ گل به دست
سهی سرو زیبا بود گل پرست.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(لِ ثَ وی یَ)
تن پرور و کاهل و بیکارو بیعار و کسی که به ناز و نعمت خود را پروراند. (ناظم الاطباء). تن پرور. تن آسای. (آنندراج) :
آنچه میدانند ماتم تن پرستان شورهاست
دار نخل دیگران ورایت منصور ماست.
صائب (ازآنندراج).
، شهوتی و تنبل. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(تَ فَ/ فِ)
بت پرست. پرستندۀ صنم:
گفتم صنم پرست مشو با صمد نشین
گفتا بکوی عشق همین و همان کنند.
حافظ.
رجوع به صنم شود
لغت نامه دهخدا
آنکه آداب و رسوم را پرستد. که اعمال و افعال پیشینیان را احترام گذارد
لغت نامه دهخدا
(اَ قَ)
پادشاه دوستدار تاج. خواهندۀ تاج. تاج خواه. رجوع بهمین کلمه شود:
پیر تخت آزمای تاج پرست
تاج بنهاد وزیر تخت نشست.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(دَ / دِ)
صلیب پرست. پرستندۀخاج. ترسا. صلیبی. عیسوی. مسیحی. عیسائی. چلیپاپرست. یکی از اهل تثلیث. رجوع به صلیب و صلیب پرست شود
لغت نامه دهخدا
پرستنده گوهر: پیش عکس تاج تو شمع هوا گوهر پرست زیر پای دست تو دست سپهر اخترفشان. (فرخی)، گوهر فروش گوهری جواهری: بسی سالها شد که گوهر پرست نیاورد از این گونه گوهر بدست. (نظامی)
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه علاقه مند بقبر است: ... همه گور پرست باشند و همچون دختر کان که لعبت بیارایند. رافضی گورخانه بیاراید و منقش کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گاو پرست
تصویر گاو پرست
آنکه گاو را معبود خود قرار دهد کسی که گاو بپرستد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صنم پرست
تصویر صنم پرست
بت پرست شمن پرست بت پرست پرستنده صنم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تن پرست
تصویر تن پرست
تن پرور، تنبل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تاج پرست
تصویر تاج پرست
دوستدارتاج خواهنده تاج تاج خواه، پادشاه سلطان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گل پرست
تصویر گل پرست
عاشق گل و دوست دارنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گنج پرستی
تصویر گنج پرستی
دوستداری گنج علاقه بگنج
فرهنگ لغت هوشیار
صفت ترسا، عیسوی، مسیحی، ارمنی
فرهنگ واژه مترادف متضاد